اختلالات خوردن

در چند دهه اخیر، ما شاهد تغییر ملاک های زیبایی در نظر افراد هستیم. در گذشته افراد لاغر هرگز زیبا محسوب نمی شدند، اما در جوامع امروزی لاغر بودن یک ارزش محسوب شده و تقویت می شود. همچنین تبلیغات گسترده در خصوص تناسب اندام و برخی جذابیت ها نسل جوان به ویژه دختران را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده و آن ها را خواسته یا ناخواسته وادار به اتخاذ رفتارهایی مثل اختلالات خوردن می نماید که بیش از پیش برای خود و خانواده ها نگرانی هایی را به همراه خواهد داشت. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت "اختلال خوردن" یکی از چالش برانگیزترین بیماری های دوران نوجوانی است. شایع ترین سن شروع این اختلال بین 14 تا 18 سالگی است و در میان دخترها 10 تا 20  برابر بیشتر از  پسرها اتفاق می افتد. اغلب اختلالات خوردن رایجی که در زنان دیده می شود بی اشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی می باشد. این اختلالات سومین علت بیماری در جمعیت جوان پس از آسم و چاقی را تشکیل می دهند.
 بی اشتهایی عصبی:                                               
برخلاف نام این اختلال، مشکل واقعی مبتلایان به این بیماری بی اشتهایی نیست، بلکه آنها به شدت از افزایش وزن یا چاق شدن می ترسند. تصویری که این افراد از شکل و اندازه بدن خود دارند بسیار غیر واقعی است. به عنوان مثال با وجود لاغری آشکار، تصور می کنند به شکل ناراحت کننده ای چاق هستند. ممکن است برای اندازه گیری وزن بدنشان از فنون مختلفی از جمله وزن کردن مکرر خود، اندازه گیری وسواسی اندام ها و استفاده مستمر از آینه برای بازبینی قسمت هایی که چاق تصور می شود، استفاده کنند. از دست دادن تدریجی وزن در زنان مبتلا به این اختلال باعث توقف قاعدگی آنها می شود که در صورت رخ ندادن حداقل سه دوره قاعدگی، این اختلال تشخیص داده می شود. بسیاری از بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی با این که ممکن است به شدت لاغر و ضعیف شوند، اما همچنان رژیم های غذایی سنگین می گیرند. نوجوانان مبتلا به بی اشتهایی عصبی با غذا مشغولیت ذهنی دارند؛ آنها نگران چیزهایی که می خورند و مقدار آن هستند. این نگرانی به زندگی اجتماعی و عملکرد تحصیلی آن ها لطمه می زند. اگر به موقع برای درمان این اختلال اقدام نشود، می تواند موجب مرگ انسان شود چون اندام های اصلی بدن را از کار می اندازد.
دو نوع بی اشتهایی عصبی وجود دارد:
1-    نوع محدودکننده
2-    نوع پرخوری- پاکسازی
تفاوت اصلی بین این دو نوع، مربوط به تفاوت در شگردهایی است که بیماران برای کاهش وزن خود از آنها استفاده می کنند.
1-    در نوع محدودکننده، برای کم کردن مقدار غذایی که خورده می شود، تلاش زیادی صورت می گیرد و مصرف   کالری ها به دقت کنترل می شود یا با اعمال فعالیت های ورزشی شدید خود را لاغر نگه می دارند. مبتلایان به این نوع بی اشتهایی عصبی اغلب سعی می کنند از خوردن در حضور دیگران خودداری کنند. وقتی آنها پشت میز غذاخوری هستند، بیش از حد آهسته می خورند، غذای خود را به قطعه های بسیار کوچک تقسیم می کنند و مخفیانه غذا را دور می ریزند.
2-    در نوع پرخوری- پاکسازی، بیمار ابتدا پرخوری می کند (یعنی بدون کنترل از غذایی بیش از آنچه افراد در زمان یکسان و تحت شرایط یکسان می خورند، استفاده می کند. برای مثال امکان دارد فرد چند عدد بستنی، یک پاکت شیرینی و یک کیک شکلاتی کامل را در یک وعده بخورد). سپس برای از بین بردن کالری های مصرف شده به رفتارهای نا مناسبی دست می زند (برای مثال خود را وادار به استفراغ می کند یا از داروهای ملین یا مدر استفاده می کند).
پراشتهایی عصبی:
این اختلال با ملاک های زیر شناخته می شود:
الف) دوره های تکرار شونده پرخوری: این دوره ها دارای دو خصوصیت هستند:
1-    خوردن مقادیری از غذا در زمان محدود (مثلا ظرف دو ساعت) که قطعا بیشتر از میزانی است که اکثر مردم در مدت مشابه و تحت شرایط مشابه مصرف می کنند.
2-    احساس فقدان کنترل بر خوردن ضمن این دوره ها (مثلا احساس اینکه شخص قادر به قطع خوردن یا کنترل نوع و مقدار غذای خود نیست).
ب) رفتار جبرانی نامتناسب تکرار شونده برای پیشگیری از افزایش وزن نظیر استفراغ عمدی، سوء مصرف ملین ها، مدرها یا سایر داروها، روزه داری یا ورزش مفرط.
پ) پرخوری و رفتار جبرانی نامتناسب هر دو به طور متوسط حداقل هفته ای دو بار و به مدت سه ماه روی می دهد.
این اختلال، شباهت زیادی با نوع پرخوری- پاکسازی بی اشتهایی عصبی دارد، اما آنچه نشانه تشخیص و متمایزکردن این دو اختلال از یکدیگر است، وزن فرد است. فرد مبتلا به بی اشتهایی عصبی به شدت لاغر است، در صورتی که این موضوع، درباره فرد مبتلا به پرخوری عصبی صدق نمی کند. با این که هر دو گروه افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، ترس شدیدی از چاق شدن دارند، برخلاف بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی، بیماران مبتلا به پرخوری عصبی معمولا وزن طبیعی دارند یا گاهی اندکی اضافه وزن خواهند داشت.  
پرخوری عصبی معمولا با ایجاد رژیم غذایی که انگیزه آن میل به ترکه ای بودن است، آغاز می شود. فرد در مراحل اولیه، غذاهای کم کالری می خورد، اما به مرور زمان، محدودکردن رژیم غذایی به تدریج از بین می رود و فرد خوردن غذاهای ممنوع شده را آغاز می کند. این غذاها معمولا غذاهای سبک و دسرهایی مانند چیپس سیب زمینی، پیتزا، کیک، بستنی و شکلات را شامل می شود. کسی که به پرخوری عصبی مبتلاست، ممکن است در یک روز تا ۴۸۰۰ کالری مصرف کند. فرد بعد از پرخوری، برای این که شکست خویشتن داری خود را مدیریت کند، استفراغ کردن، روزه گرفتن، ورزش کردن افراطی یا سوءاستفاده از ملین ها را آغاز می کند. پرخوری عصبی برای خیلی از بیماران به علت پرداخت صورتحساب های سنگین برای غذا، ایجاد مشکلات اقتصادی را نیز به همراه دارد. بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی معمولا جدی بودن مشکل خود را انکار می کنند، در مقابل، تنها چیزی که در ذهن بیمار مبتلا به پرخوری عصبی وجود ندارد آسودگی خیال است. آنها به دلیل نداشتن کنترل بر رفتار پرخوری خود، احساس شرم، گناه، خودکم بینی و تلاش برای پنهان کاری دارند.
این اختلال نیز دو نوع می باشد:
1-    نوع پاکسازی
2-    نوع غیر پاکسازی
در نوع پاکسازی ، فرد از روش هایی مانند استفراغ کردن و استفاده از ملین ها برای جلوگیری از افزایش وزن و خنثی کردن اثر پرخوری استفاده می کند، اما در نوع غیر پاکسازی، امکان دارد فرد روزه بگیرد یا ورزش کند، اما استفراغ نمی کند و از ملین ها و مدرها استفاده نمی کند.
مشکلات و بیماری های همراه:
افسردگی، وسواس فکری ـ عملی و جمعیت هراسی از مشکلات شایع افرادی است که به اختلال بی اشتهایی عصبی دچار هستند.
در برخی بیماران دچار پراشتهایی عصبی به طور همزمان چندین رفتار تکانشی دیده می شود از جمله سوء مصرف مواد و الکل، فقدان توانایی کنترل خود در زمینه های مختلف مانند مدیریت مالی، روابط جنسی و...
این بیماران خودزنی، هیجانات پرآشوب و الگوهای خواب آشفته دارند. بیماران مزبور اغلب واجد ملاک های اختلال شخصیت مرزی و سایر اختلالات مختلط شخصیت هستند.
علل بروز اختلالات خوردن:
1-    وراثت و عوامل زیستی: گرایش مبتلا شدن به اختلال خوردن معمولا در خانواده های این افراد وجود دارد. خویشاوندان تنی افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی، خودشان به میزان بالایی دچار این اختلال هستند. همچنین وجود بی نظمی در نوعی انتقال دهنده عصبی به نام سروتونین که اشتها و رفتار تغذیه را تنظیم می کند، در بروز این اختلال نقش دارد.
2-    عوامل اجتماعی: تاکید اجتماع بر لاغری و ورزش، روابط مشکل دار با والدین، میزان بالایی از خصومت، انزوا و  هرج و مرج و اندک بودن همدلی و مراقبت در خانواده های افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی از جمله عوامل موثر بر بروز این اختلال می باشند. همچنین علائق شغلی و غیر شغلی در کنار سایر عوامل آسیب پذیری سبب افزایش احتمال بروز اختلالات خوردن می شود (مثل ورزش کشتی، رقص باله و...).
در خانواده های افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی به طور کلی صمیمیت کمتر از خانواده افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی است و تعارضات آن ها بیشتر است. این بیماران والدینشان را افرادی بی توجه و طرد کننده توصیف می کنند.
3-    عوامل روان شناختی: به نظر می رسد بی اشتهایی عصبی واکنشی در مقابل خواست نوجوانان برای استقلال بیشتر و افزایش عملکرد جنسی و اجتماعی آن هاست. بیماران مبتلا به این اختلال اشتغال ذهنی وسواس گونه با خوردن و افزایش را جایگزین سایر مسائل طبیعی نوجوانی می کنند.  این بیماران فاقد حس خودمختاری هستند. بسیاری از آن ها احساس می کنند که جسمشان به نوعی تحت کنترل پدر و مادرشان است.بسیاری از مبتلایان به پراشتهایی عصبی سابقه مشکلاتی در جدا شدن از مراقبین خود دارند.

درمان
بی اشتهایی عصبی:
با توجه به نقش پیچیده عوامل مختلف در بروز اختلال بی اشتهایی عصبی، یک طرح درمانی جامع توصیه می شود که شامل بستری کردن در بیمارستان در صورت لزوم و درمان خانوادگی و فردی است.
بستری در بیمارستان:
هدف اولیه در این درمان بازگرداندن وضعیت تغذیه ای بیمار به حالت طبیعی است. کم آبی بدن، گرسنگی و عدم تعادل الکترولیتی ممکن است موجب اختلال جدی در تندرستی و در برخی موارد مرگ شود.
 برنامه های روانپزشکی بیمارستانی عموما شامل ترکیبی از مدارای رفتاری، روان درمانی انفرادی، درمان و آموزش خانوادگی و در برخی موارد داروهای موثر بر سیستم عصبی است.
روان درمانی:
 یکی دیگر از روشهای درمان این اختلال چند روش روان درمانی است که همگی در کنترل و بهبود این اختلال موثر شناخنه شده اند مانند: درمان شناختی رفتاری، روان درمانی دینامیک و خانواده درمانی
پراشتهایی عصبی:
اکثر بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی که بدون عارضه جدی اند نیازی به بستری شدن ندارند. به طور کلی بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبیبه اندازه مبتلایان به بی اشتهاییعصبی پنهان کار و تودار نیستند، به همین علت درمان سرپایی اغلب چندان دشوار نیست.
بستری در بیمارستان: در موارد پاکسازی شدید که به اختلالات شدید الکترولیتی و متابولیکی می انجامد، بستری کردن لازم است.
روان درمانی: درمان شناختی- رفتاری موثرترین و اولین روش انتخابی برای درمان پراشتهایی عصبی محسوب می شود.
دارودرمانی: چند نوع درمان دارویی موثر برای این بیماری شناخته شده است. در مواردی که پراشتهایی عصبی و اختلالات افسردگی همزمان وجود دارند، درمان دارویی موثر است.
ترکیب درمان شناختی رفتاری و داروها موثرترین درمان خواهد بود.

چند نکته:
برخی نکاتی که اجرای آنها توسط خود فرد و خانواده در پیشگیری و درمان اختلال خوردن در کودکان مؤثر تشخیص داده شده است، عبارتند از:
1ـ فرزندتان را به خاطر آنچه هست بپذیرید و تحسین و تأیید کنید.
2ـ ملاک شما برای تحسین فرزندتان همه نقاط قوت شخصیتش باشد، نه فقط تأکید بر ظاهر و زیبایی او.
3ـ غذا خوردن مناسب را تشویق کنید، نه رژیم گرفتن را.
4ـ ظاهر و اندازه بدن فرزندتان را با دیگر همسالانش مقایسه نکنید.
5ـ نقایص ظاهری فرزندتان را به سخره نگیرید و در او احساس شرم و گناه ایجاد نکنید.
6ـ بیش از حد حمایت گر و سخت گیر نباشید و اجازه دهید حس استقلال و تصمیم گیری در فرزندتان رشد کند.
7ـ فرزندتان را به خاطر رفتارهای نامناسب غذا خوردنش سرزنش نکنید و به تهدید و تنبیه متوسل نشوید. به جای آن سعی کنید نگرانی های خود را به او ابراز کنید (مثلا به جای ضمیر تو از ضمیر من استفاده کنید، برای مثال به جای این که به او بگویید: «تو خیلی بدغذا هستی»، بگویید: «من از این که به مقدار کافی غذا نمی خوری نگران سلامت ات هستم.»)    
8ـ مشکلات خوردن با استرس ها و مسائل روان شناختی ارتباط تنگاتنگی دارد. کنترل و پرداختن به آنها باید در خط اصلی درمان قرار گیرد. لذا توجه لازم را به این مسائل مبذول دارید.

تهیه کننده: الهه فرشادنیا (روانشناس)

 

Template settings