مهارت های زندگی: «مهارت حل مساله»
انسان دنیای مدرن هر روز، با مسائل و انتخاب های زیادی مواجه است، در نتیجه باید مهارت هایی را بیاموزد تا بتواند حجم بالای استرس ها را کنترل کند و موجب ارتقای سلامت جسم و روان خود گردد. شاید در زندگی های سنتی قدیم نیاز به مهارت های حل مسأله کمتر احساس می شد ولی با پیچیده تر شدن روابط و نقش ها، نیاز به حل مسأله به عنوان یکی از اساسی ترین مهارت های زندگی بیشتر احساس می شود.
نقص در مهارت های حل مسأله را با اختلال های گوناگونی در عملکرد های روان شناختی شامل سوء مصرف مواد، افسردگی، اضطراب، نابسامانی رفتاری، مشکلات مربوط به ازدواج و تربیت فرزند و روابط نادرست بین فردی مرتبط دانسته اند، در نتیجه آگاهی از اهمیت مهارت های حل مسأله امری ضروری است.
وقتی به زندگی برخی افراد در اطرافیان خود نگاهی می کنیم متوجه می شویم که برخی با آرامش بیشتری زندگی می کنند بلکه برخی با همان شرایط همواره در حال پریشانی، دستپاچگی و ناراحتی هستند. این افراد در مقابل کوچک ترین ناملایمات زندگی آسیب پذیرند و قادر به برطرف کردن مسایل خود نیستند در حالی که گروه اول دشوارترین و ناراحت کننده ترین مشکلات را پشت سر گذاشته و نه تنها دچار آسیب نمی شوند بلکه پس از حل ان مشکل به سطح بالاتری از توانمندی نیز میرسند.
پیش از پرداختن به مراحل فرآیند حل مساله، لازم است به چند نکته توجه کنیم: اول، علت اصلی احساس درماندگی و ناتوانی برخی افراد این است که به طور انعطاف ناپذیری تنها از یک راه حل برای مشکلات مختلف زندگی خود استفاده می کنند. نکته ی دوم: گاهی در زندگی لازم است که دست به یک کار غیر منتظره بزنیم و از یک راه حل جدید و کاملا متفاوت البته منطقی در برخورد با مشکلات استفاده کنیم. سوم : باید در نظر داشته باشیم که حل مساله نیازمند اتخاذ رویکردی فعال و صبورانه است. ما در حل مشکلاتمان باید از دو سبک مقابله ای دوری کنیم، یکی پاسخ سرکوبگرانه به مشکلات و نادیده گرفتن و انکار آن ها و دیگری پاسخ شتابزده و عجولانه به مسائل.
تکنیک حل مسأله مستلزم طی مراحلی است و برای هرچه بهتر طی کردن این مسیر استفاده از نوشتن لازم به نظر می رسد. روان شناسان اعتقاد راسخی به نوشتن دارند. وقتی بین گزینه های مختلف سردرگم مانده ایم، نوشتن ما را از پریشانی نجات خواهد داد. با دنبال نمودن مراحل زیر می توانید برای حل مشکلاتمان گام برداریم و استرس کمتری را تجربه کنیم.
1.    پذیرش موقعیت:
قدم اول در حل موفقیت آمیز مسائل این است که این ادراک و باور را در خود پرورش دهیم که من می توانم مشکلم را حل کنم. ممکن است برخی افراد در صورت برخورد با مشکلی آن را فراتر از توان خود بدانند، در نتیجه آن را انکار کنند. اما برای حل مسأله اولین مرحله پذیرش موجودیت مشکل است و آن را باید به عنوان یک چالش، که قصد مواجهه با آن را داریم دید. لذا سعی می کنیم خود را از مشکل جدا کنیم و از بیرون آن را مورد بررسی قرار دهیم.
2.    تعریف دقیق مسأله یا مشکل:
برای روشن شدن مسأله و تعیین محدوده ها و وسعت آن باید مشکل را تعریف کنیم. بهتر است یک مشکل پیچیده به چند مشکل کوچک تر تقسیم شود. جواب دادن به سؤالات زیر کمک کننده است:
1)    مشکل چیست؟
2)    آیا مشکل مبهم است یا شفاف و روشن؟
3)    آیا مشکل بزرگ و پیچیده است یا جزئی و کوچک؟
4)    از بین مشکلات فهرست شده کدام یک مهم تر است؟
5)    قصد دارم کدام مکل زودتر حل شود؟
برای مثال خانم "ج"، مادری بسیار ناراحت است او درگیر مشکلات فراوانی با فرزندان خود است او می گوید فرزندان خوبی ندارد- آن ها را خوب تربیت نکرده- رفتارهای آن ها مناسب نیست. در این جا مشکل او که به صورت کلی بیان شده است باید روشن و باز شود.
•    منظور از فرزندان خوب چیست؟
•    رفتار های آنان چگونه است؟
•    چرا آن ها خوب نیستند؟
فهرستی از مشکلات اختصاصی تهیه می شود و از بین آن ها ابتدا مهم ترین مشکل انتخاب می گردد.
3.    بارش فکری راه حل ها:
با توجه به مرحله قبلی و تعریفی که از مسأاله دادیم. اکنون نوبت به نوشتن تمام راه حل های ممکن و غیر ممکن است که به ذهنمان خطور می کند. موضوع مهم در این وحله کمیت راه حل هاست نه کیفیت آن ها. برای ایجاد طرح ها و برنامه های خوب ما باید انعطاف پذیر باشیم. قبل از انتخاب یک شیوه ی عمل بهتر است که تمام راه حل ها را بنویسیم و سعی کنیم خلاق باشیم، به این ترتیب ما عقاید و ایده های زیادی را در اختیار خواهیم داشت که می توانیم از طریق ان ها اقدام کنیم.
طبق مثال خانم "ج" بدون اینکه به درسی و نادرستی، خوب یا بدن بودن، منفی یا مثبت بودن فکر کند اقدام به بارش فکری می کند که چه راه حل هایی برای حل مشکل بدرفتاری فرزندانش وجود دارد:
1.    فرزندانم را به شدت تنبیه کنم.
2.    آن هار راها کنم و بروم.
3.    آن ها را از توجه و محبتم محروم کنم.
4.    خودم را بکشم.
5.    با آن ها صحبت کنم و احساسم را به آن ها بگویم.
6.    با مشاور یا روان شناس صحبت کنم.
7.    سکوت کنم و به همین وصع ادامه دهم.

4.    تصمیم گیری:
این مرحله شامل انتخاب بهترین راه حل است. به لیستی که از راه حل های مرحله قبل در دست داریم نگاه کنیم. می توانیم از مهارت تجسم سازی استفاده کنیم و انتخاب یک راه حل و عواقب آن را در ذهن تجسم کنیم. این ابزرا به ما امکان دیدن عواقب هر یک از انتخاب ها را می هد.
مثبت و منفی بودن هر راه حل بر اساس سودمند بودن و نبودن آن برای خود و دیگران بررسی می شود، بهترین راه حل، راه حلی است که در درازمدت مفید باشد.
از میان راه حل هایی که خانم "ج" در مثال قبلی برای حل مشکل خود با فرزندانش انتخاب کرد، بعضی از راه حل ها مفید نیستند مانند:
•    آن ها را راها کنم و بروم (برای بچه ها مضر است و بی مسؤلیتی را می رساند)
•    سکوت کنم و به همین وضع ادامه دهم( بی فایده است و تغییری ایجاد نمی کند)
•    آن ها را از توجه و محبتم محروم کنم( اوضاع را بدتر می کند)
به این ترتیب راه حلی را که بهتر به نظر می رسد. انتخاب کرده و مزایا و معایب آن را می نویسیم.
بررسی مزایا و معایب مراجه به روان شناس
مزایا
•    مشکلات فرزندانم را دقیق متوجه می شوم.
•    نقص های فرزند پروری خود را پیدا می کنم.
•    راه حل های روان شناس را می شنوم.
معایب
•    شاید فرزندانم مقاومت کنند و به مشاوره نیایند.
•    شاید دخالت دیگری مشکل را بدتر می کند.
•    پرداخت هزینه های مشاوره برایم دشوار است.

5.    طرح ریزی برای اجرای راه حل:
طرح ریزی برای عمل می تواند به ما کمک کند تا قبل از به عمل دراوردن راه حل ها ان را مرور کنیم . مرور ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار  است، چرا که برخی مشکلاتی که در اجرای راه حل ممکن است با ان روبرو شویم مشخص مش شوند. در این مرحله موارد زیر را در نطر می گیریم:
الف) گام های به عمل در آمدن راهکار انتخاب شده، مشخص گردد.
ب) منابع، اعم از هزینه ها، تسهیلات و افراد مشخص گردد.
ج)زمان و موقعیت مورد نیاز برای اجرای طرح، تعیین گردد.

6.    اجرای راه حل انتخاب شده:
در طی اجرای راه حل انتخاب شده باید توجه کنیم که راه حل به طرز صحیحی اجرا شود. گاهی اوقات راه حلی که انتخاب می شود، صحیح است اما چون به طرز صحیحی اجرا نمی گردد، به شکست در حل مساله می انجامد.
7.    ارزیابی راه حل:
 در صورتی که مشکل با استفاده از این روند حل شده باشد، فرآیند حل مسأله پایان می یابد. در غیر این صورت باید بررسی کنیم که آیا مشکل را به درستی تعریف و شناسایی کرده ایم؟آیا تمام راه حل های ممکن را در نظر گرفته این؟ ما باید پذیرای همه ی راه حل ها باشیم و همیشه به خاطر داشته باشیم که یک مسئله گشا هستیم.

سحر علی بابا (روانشناس بالینی)

Template settings