مصاحبه با دکتر غزاله زرگری نژاد به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودکان
روز ۱۲ ژوئن (۲۲خردادماه ) توسط سازمان ملل بعنوان روز جهانی کار کودکان نام گذاری شده است. در راستای افزایش آگاهی جامعه، روابط عمومی دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان مصاحبه ای را باخانم دکتر غزاله زرگری نژاد عضو هیأت دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران، متخصص روانشناسی بالینی که در حوزه سلامت روان کودکان و نوجوانان مشغول فعالیت علمی و بالینی هستند، انجام داده که مشروح آن را در زیر می خوانید:
-خانم دکتر در ابتدا بفرمایید کار کودکان چه پیامدهایی دارد که لازم است مبارزه با آن مد نظر قرار گیرد؟
برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا دوران کودکی را به عنوان بستر رشد جسمی و روانی انسان در نظر بگیریم. لازمه قرارگرفتن کودکان در مسیر رشد روانشناختی سالم محیطی است که حقوق و نیازهای اساسی آنها تامین گردد. این حقوق و نیازها بعضا شامل آموزش و پرورش مناسب، بهداشت، رفاه نسبی، تفریح و فعالیت های متناسب با سن آنهاست که کار کردن کودکان با نیازهای مذکور در تعارض قرار می گیرد. برای رشد شناختی و ذهنی مناسب، لازم است کودکان در معرض آموزش قرار گیرند و با محرکهای آموزشی در تماس منظم باشند. برای رشد اجتماعی لازم است در جمع همسالان خود قرار گیرند تا شبکه دوستی ها و روابط خود را شکل دهند و در چالش های تعاملی با همسالان، تجربه های اجتماعی خود را توسعه دهند. کار کودکان چنین فرصت هایی را از کودک دریغ می کند کودکی آنها را کوتاه و کودک را از تجارب سازنده ای که در هر سنی لازم است کسب کنند محروم می نماید. کودک دغدغه امرار معاش، پیدا کردن مشتری، رضایت کارفرما و حساب و کتاب درآمد روزانه اش را پیدا می کند. انتظاراتی در محیط کاری از آنان وجود دارد که فراتر از توانایی های سنی آنهاست و لذا او را وارد دنیای بزرگسالان می کند که هنوز از لحاظ هیجانی و شخصیتی آماده آن نیست و طبیعتا فشار روانی را بر او افزایش می دهد.
البته این پیامدها فقط بخشی از عوارض کار کردن کودکان است. در بسیاری از موارد، مشاغلی که کودکان به آن مشغول هستند، می تواند کاملا پرخطر باشد مثلا کار در خیابان، قاچاق مواد و موارد دیگری که نه تنها سلامت جسمی بلکه ایمنی کودک را هم اساسا تهدید می کند. وقتی کار کردن در محیط های بدون نظارت مطرح باشد، کودک در معرض رخدادهایی مثل خشونت، رفتارهای جنسی، مصرف مواد و موارد دیگر قرار می گیرد که خطر تروما را افزایش می دهد و عوارض آن، ابتلا به اختلالاتی مثل PTSD، سوء مصرف مواد و غیره است.
- واقعیت این است که کودکان کار، بخشی از جامعه ما هستند و همه ما با آنها کمابیش مواجه می شویم. چگونه باید با آنها برخورد کنیم که آسیب بیشتری به آنها نزنیم؟
این سوال بسیار مهمی است. وجود این کودکان را نمی توان انکار کرد. ما در تعامل با آنها قرار می گیریم و ممکن است ناخواسته تاثیرات منفی روی آنها بگذاریم. توجه کنیم که کودکان کار خصوصا آنها که در خیابان و مکان های عمومی کار می کنند، متوجه تفاوت های عمیق شرایط زندگی خود و کودکان دیگر می شوند . در خیابان می بینند که کودکانی هم سن خودشان در ماشین نشسته اند و مثل آنها کار نمی کنند و ظاهر و امکانات بهتری دارند. علاوه بر اینکه ممکن است احساس شرم و حقارت کنند، بسیاری از آنها خصوصا وقتی کمی بزرگتر می شوند، حس تبعیض و قربانی بودن دارند. این نگرش که ما از جامعه متفاوت هستیم و جزئی از آن نیستیم، شکل می گیرد. به این نگرش، اصطلاحا انزوای اجتماعی می گویند. به همین دلیل مهم است که برخورد جامعه با آنها همانند برخورد با سایر کودکان باشد و آنها را مجزا از جامعه نبینند. اگر خواسته آنها را رد می کنیم لازم است محترمانه رد کنیم یا در مقابل اصرار آنها دست به توهین یا رفتارهای کلامی و غیرکلامی حاکی از طرد کردن و راندن نزنیم. این رفتارها باعث می شود احساس بیگانگی آنها از جامعه و مردم تشدید شود و حتی آنها را به سمت مقابله کردن علیه جامعه سوق دهد و احتمال رفتارهای بزهکارانه و ضداجتماعی را در آینده تقویت نماید.
- اگر کودک نسبت به کار یا فعالیتی که منجر به درآمد می شود رضایت داشته باشد باز هم عوارضی که اشاره کردید مطرح است؟
وقتی اصطلاح کودک کار را می شنویم خیلی از ما در تصورمان کار کردن در خارج از محیط خانه را تجسم می کنیم و کارهایی مثل تکدی گری یا دست فروشی به ذهنمان می رسد اما اخیرا شاهد این هستیم که با توسعه فضای مجازی، شکل های مدرنی از کار کودکان رو به افزایش است که آگاهی کمتری نسبت به آن وجود دارد و لازم است حساسیت جامعه در مورد آن افزایش یابد. یکی از اهداف اختصاص یک روز مشخص به مبارزه با کار کودکان نیز افزایش آگاهی اجتماع درباره کار کودکان است.
توجه داشته باشیم که هر نوع استفاده از کودکان چه در فضای واقعی و چه مجازی با هدف کسب درآمد یا بازدید از صفحات مجازی و افزایش تعداد دنبال کنندگان، قطعا شکلی از بهره کشی از کودکان است. در واقع یک کودک در راستای تامین نیازهای افراد بزرگسال قرار گرفته است. نیاز والدینی که به دنبال کسب توجه یا حتی جلب درآمد از طریق تبلیغات در صفحه مجازی خود هستند. ممکن است شما کودکی را ببینید که ظاهرا خوشحال است، فعالیت مفرحی انجام می دهد و لباس مناسبی به تن دارد. اما دقت داشته باشیم حتی اگر کودک ظاهرا احساس مثبت و رضایت از چنین فعالیت هایی داشته باشد باز هم ماهیت بهره کشی را تغییر نمی دهد. کودکان در سنی نیستند که بتوانند پیامدهای چنین فعالیت هایی را بر آینده خود و بر سلامتی روانی خود تشخیص دهند و اگر والدین یا مراقبین آنها در جهت اهداف ناسالم خود دست به سوء استفاده می زنند، لازم است مردم نسبت به آن موضع بگیرند و اقدام کنند.
کودکانی که در فضای مجازی فعالیت می کنند، رشد شخصیت شان از مسیر طبیعی خارج می شود و یک "خود کاذب" می سازند که نیازمند دیده شدن ، تحسین و دریافت لایک است و کم کم بدون آن احساس خلاء می کند. مشغولیت ذهنی او و دنیای اجتماعی او بازدید کنندگان فضای مجازی و تصوراتی است که از آنها در ذهن خود می سازد. احساس ارزشمندی این کودکان کم کم وابسته و مشروط به تحسین و توجهی می شود که در کسب آن احساس اجبار می کنند. لازم است مردم این پدیده را هم مصداقی از کار کودکان در نظر بگیرند و با آگاهی اجتماعی با آن مقابله کنند. چنین صفحاتی را دنبال نکنند و آنها را به مراجع قانونی گزارش دهند.
خبرنگار: مطهره نقیبیرانوند
تهیه عکس: سیدحسین سیدمحمدی
کامنت